ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
گفت: ای به خون تپیده! مکرّم برادرم!
کافتادهای به روی زمین، در برابرم
آیا تو آن حسین منی؟ کز شرف نمود
بر دوش خود سوار، تو را جدّ اطهرم
بر خاک مینشینی و ننْشینیام به چشم
آتش به دل مزن، مگر از خاک کمترم؟
صابر شدم به هر ستم و هر بلا، ولی
هرگز نمیرود دو مصیبت ز خاطرم
این داغ سوزدم که میان دو نهر آب
لبتشنه، جان سپردهای اندر برابرم
این درد کاهدم که یکی کهنه پیرهن
گفتی بده که تا نبَرد کس ز پیکرم
آن پیرهن به جسم شریفت نمانْد و مانْد
عریان در آفتاب، تن پاک دلبرم
برخیز کز وداع تو بر جان زنم شرار
کاینک ز خدمتت، به تحسّر مسافرم
سلام.
اقای اوازه در عکس بود ولی نامش ذکر نشده بود.
شاید اشتباه از من باشد
سرامد
باسلام ممنون از توجه تون. بله آقای آوازه در بعضی از عکس هایی که هنگام ورود دوستان به محوطه باشگاه انداخته شده حضور دارند ولی زود رفتن و اسمشون در لیستی که هنگام ورود بهسالن غذاخوری تهیه می شه و دوستان هزینه ناهار رو پرداخت می کنن درج نشده و در هیچ یک از عکس های داخل سالن نیز نیافتاده اند.ما نیز آمار رو از روی لیست غذا تهیه می کنیم. به هرحال نام ایشون در گزارش وبلاگ درج شد. بازم ممنون از شما ...
پ.ن:
این بار در گردهمایی حضور نداشتید و توفیق دیدارتون حاصل نشد. موفق باشید...